صفحه اصلی > تجربه‌های محلی : خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

خاطرات محلی مردم گیلان از زندگی روزمره آن‌ها دریافت و سپس سینه‌به‌سینه منتقل می‌شود. اما این خاطرات از زیست روزانه آن‌ها ناشی از جایی است که بیشترین زمان‌شان را در طول روز آن‌جا می‌گذارنند. بیشتر مردم هم با شغل خود در بیشتر روز درگیر هستند.

در روزگاران بسیار قدیم ممکن بود شخصی که از سر زمین کشاورزی برمی‌گردد به دوستانش بگوید که در مسیرش با غولی برخورد کرده است! یا در چایخانه ممکن بود برای دوستانش تعریف کند که یک ماهی بزرگ را مجبور شده رها کند و تورش را ببرد چون سعی داشته که قایق ماهیگیر را واژگون و او را در مرداب گرفتار کند. همراه مسیر پنهان امروزمان باشید تا شما را بیشتر با آن آشنا کنیم.

مردم گیلان در چه فضایی از شهر مشغول زیست روزانه خود هستند؟

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

گیلان امروز تغییرات زیادی کرده و مردم تا حد زیادی مدرن شده‌اند اما بافت قدیمی شهری، فرهنگ‌های اصیل و موارد زیادی از این دست هنوز در گیلان باقی مانده که می‌تواند برای افراد زیادی جذاب باشد. با اینکه امروز با توریستی‌شدن استان بسیاری از نسل جوان دیگر قادر نیستند گیلکی صحبت کنند و فرهنگ‌ اصیل قدیمی خود را حفظ کنند اما نمی‌توانیم بگوییم که گیلان کاملا مدرن شده و دیگر اثری از مردم محلی با فرهنگ خاص در آن پیدا نمی‌شود. در ادامه همراه‌مان باشید تا شما را به گوشه‌وکنار این استان سرسبز ببریم و بخش‌های از زندگی مردم را به شما نشان دهیم.

خاطراتی که با یک سیخ کباب زنده می‌شوند

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

زندگی روزمره مردم گیلان تا حد زیادی با کباب چنجه عجین شده و از قدیم این غذا برای‌شان معنای خاصی داشته و بیشتر از یک غذا بوده است. از اول دهه 40 کبابی‌های سنتی در گیلان شروع به فعالیت کردند و رفته‌رفته تا دهه 60 بیشتر شدند. در دهه 70 رستوران‌ها و فست‌فودی‌ها کم‌کم خواستند تا جای کبابی‌های سنتی را بگیرند و تا امروز هم این اتفاق تا حد زیادی به ثمر نشسته است.

اما هنوز هم کبابی‌هایی سنتی با همان ظاهر نوستالژی خود وجود دارند که می‌توانند حس متفاوتی را برای شما خلق کنند. کبابی‌هایی که شاید اندازه مغازه‌شان در بسیاری از موارد به 10 متر هم نرسد اما صف طولانی برای غذای‌شان وجود دارد. بسیاری نسل در نسل چنین شغلی را ادامه داده‌اند از پدر به پسر کبابی خود را حفظ کرده‌اند. کبابی‌های سنتی گیلان فهرست غذایی عریض و طویلی ندارند.

آن‌ها در بسیاری از مواقع فقط پلاکباب دارند که شامل برنج گیلان، کباب چنجه و مخلفات مخصوص گیلان مثل زیتون پرورده، اشپل، مغز گردو، باقالا و دوغ است. این کبابی‌های سنتی حتی بین نسل جوان گیلان هم محبوبیت زیادی دارند. تجربه‌های محلی به ما می‌گوید که گاهی چنین کبابی می‌تواند هزینه‌ای بسیار مقرون‌به‌صرفه‌تر از رستوران‌های گران‌قیمت داشته باشد اما حسی که انتقال می‌دهد چیزی نیست که بتوان هرجایی آن را دریافت کرد.

شاید جالب باشد بدانید که بسیاری از جوانان در روز به این کبابی‌ها سر می‌زنند و چند ساعتی را کنار منقل آن‌ها می‌گذرانند و چند سیخ کباب با نان هم سفارش می‌دهند. انگار برای آن‌ها این کبابی‌های سنتی کارکردی مثل یک کافه مدرن را دارد که خاطرات محلی قدیمی را به یادشان می‌آورد.

میدان شهرداری رشت و سوغاتی‌هایش

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

یکی از مهم‌ترین نمادهای شهر رشت که به ثبت جهانی هم رسیده میدان شهرداری است که ساختمان قدیمی شهرداری با معماری خاصش در آن حضور دارد. معماری آن مربوط به دوره رضاخان بوده و به سبک اروپای شرقی نیز ساخته شده است. امروز میدان شهرداری به همت مردم شهر رشت بازسازی شده و میزبان رویدادهای مختلف است.

خصوصا در شب‌ها، میدان شهرداری تا ساعت‌های نزدیک صبح زنده است و مردم در آن مشغول گشت‌وگذار هستند. دست‌فروشی در میدان شهرداری رونق زیادی دارد و هنگامی که در این میدان قدم می‌زنید ممکن است دست‌فروشان زیادی را ببینید که محصولات مختلفی را به‌فروش می‌رسانند. بسیاری از آن‌ها از نسل جوان گیلان هستند و دست‌سازه‌های خود را برای نمایش و فروش به میدان آورده‌اند.

تعداد زیادی از آن‌ها به‌دلیل جوان‌بودن با فضای اینترنت به‌خوبی آشنایی دارند و محصولات‌شان به‌شکل اینترنتی در فضای مجازی نیز به‌فروش می‌رود. با اینکه امروز خرید سوغاتی مثل سابق رونق زیادی ندارد اما هنوز هم اگر کسی بخواهد از شهر رشت و فرهنگ محلی یک یادگاری داشته باشد، می‌تواند محصولات خاص دست‌فروشان را تهیه کند.

ماهیگیری و زندگی روزمره در گیلان

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

در شمال ایران ماهیگیری تبدیل به فرهنگ اصیل شده و غذاهای مرتبط با ماهی نیز در گیلان بسیار یافت می‌شود. ماهیگیری در گیلان امروز با چالش‌های زیادی همراه شده و بسیاری از افرادی که شغلش‌شان با این موضوع مرتبط بوده مجبور به تغییر شغل شده‌اند. با تمام این‌ها هنوز بسیاری از مردم محلی به چنین شغلی مشغول هستند و به آن عادت کرده‌اند.

ماهیگیری تفننی بیشتر با چوب و قلاب انجام می‌شود اما برای افرادی که به‌شکل حرفه‌ای و به مثابه شغل مشغول آن هستند معمولا از تورهایی مخصوص در اندازه‌های مختلف ایجاد می‌شود. ماهیگیری را بسته به شرایط می‌توان هم در دریا و هم در رودخانه‌های استان گیلان انجام داد.

داستان‌های زندگی گیلانی‌ها خصوصا در قشر ماهیگیر می‌تواند بسیار جذاب و شنیدنی باشد. وقت‌هایی که آن‌ها با موانع زیادی از آب آلوده گرفته تا ماهی‌های غول‌پیکر و دریای توفانی روبه‌رو بوده‌اند. ماهیگیرها عموما صبح زود قبل‌از طلوع آفتاب شروع به حرکت می‌کنند و گاهی هم صبحانه را در قهوه‌خانه‌های محلی کنار دیگر محلی‌ها میل خواهند کرد. اصطلاح جالبی که بین آن‌ها رواج دارد این است که ماهی‌ها زنگوله به گردن ندارند و باید برای شکار آن‌ها حسابی صبوری کرد.

روستایی و چوپانی در روستاهای گیلان چگونه است؟

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

زندگی روستایی در گیلان با اینکه کم شده اما هنوز بخش مهمی از زندگی روزمره مردم محسوب می‌شود. بخش بزرگی از فرهنگ مردم گیلان و تاریخ این استان مربوط به زندگی روستایی است. از جاده سراوان که عبور می‌کنید موزه میراث روستایی استان گیلان را خواهید دید که در آن خانه‌های مختلفی به‌شکل بخش‌های مختلف گیلان، از شرق تا غرب، از شمال تا جنوب بازطراحی شده‌اند و در دسترس بازدیدکنندگان قرار گرفته است.

آداب گیلانی تا حد زیادی از بافت این خانه‌ها قابل دریافت است. اینکه مردم در فضای زندگی خود چگونه امور مختلف را مدیریت می‌کردند. مردم روستا با اینکه اصالت خود را حفظ کرده‌اند اما آن‌ها هم امروز برخی از جنبه‌های زندگی مدرن را استفاده می‌کنند تا زندگی ساده‌تری داشته باشند. اگر روستا جنبه توریستی داشته باشد این جنبه‌ها نمود بیشتری هم پیدا می‌کنند.

زنان روستایی عموما به امور خانه مشغول هستند. آشپزی و نگه‌داری از مرغ و خروس‌ها در کنار دیگر حیوانات خانگی مثل غاز و اردک برعهده آن‌ها خواهد بود. در روستا مردان به مشاغل متنوعی می‌توانند مشغول باشند. از دامداری گرفته تا باغداری. محصولات روستا متنوع و مقرون‌به‌صرفه هستند و برای همین هم بسیاری از روستاییان محصولات‌شان را یا در خود روستاهای تورسیتی به‌فروش می‌رسانند یا به شهر می‌روند و در بازارهای محلی محصولات‌شان را به‌فروش خواهند رساند.

بازار محلی گیلان؛ جایی که از زندگی هرگز نمی‌ایستد

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

شاید یکی از معروف‌ترین جلوه‌ها از زندگی روزمره مردم گیلان مربوط به بازارهای محلی این استان باشد. در سراسر استان گیلان بازارهای محلی با نام‌های مختلف برپا می‌شوند و در آن محصولات مختلفی هم که عموما محصولات محلی هستند به‌فروش می‌رسد. در گذشته این بازارها صرفا نیاز بومیان را برطرف می‌کردند اما امروز افراد زیادی برای تهیه محصولات دسته‌ اول و محلی از شهرهای بزرگ به استان گیلان سفر می‌کنند تا در چنین بازارهایی بتوانند چیزی را که می‌خواهند پیدا کنند. در گذشته این بازارها در مکان ثابتی قرار داشتند و بارها جمع نمی‌شد.

شخصی که توسط دولت یا خود مردم مشخص شده بود در ازای حقوق از محصولات داخل بازار هنگام شب که فروشنده‌ها حضور نداشتند حفاظت می‌کرد. این شیوه تا به امروز نیز به‌حد زیادی ادامه پیدا کرده، خصوصا برای افرادی که در بازار مغازه خاصی نداشتند و بارها در معرض سرقت قرار داشت. در میان این بازارها می‌توانید قهوه‌خانه‌ها و مکان‌های دنج زیادی پیدا کنید که وسعت زیادی ندارند اما برای یک استکان چایی پر از گرما هستند.

از زمین‌های چایی تا دخانیات گیلان، مردان و زنانی که روی زمین‌ها کار می‌کنند

در گیلان زمین‌های زراعی مختلفی وجود دارد که از قدیم مردم روی آن‌ها کار می‌کردند. در دوره اول و نیمه‌های دوره دوم پهلوی برای اربابان زمین و سپس روی زمین‌های خود مشغول به کار شدند. چایی یکی از محصولات اصیل استان گیلان است که از قدیم به آن شهرت داشته و شهر لاهیجان هم در این زمینه پرچم‌دار گیلان محسوب می‌شود. بسیاری از زمین‌های این استان از گذشته زمین چایی بوده‌اند و امروز بخش زیادی از آن‌ها در ساخت‌وساز از بین رفته است. در کنار این، بخش زیادی از مردم روی زمین‌ها به کشت تنباکو نیز مشغول بودند.

دخانیات گیلان یکی از کارخانه‌های پررونق ایران تا قبل‌از انقلاب بود که انواع سیگارهای معروف آن زمان را تولید می‌کرد. تجربیات فرهنگی گیلان بافتش را هم دستخوش تغییر کرد. رفته‌رفته رونق آن‌ها نیز کم شد و صنعت دخانیات نیز شکل بسته‌تری به‌ خود گرفت. بخش زیادی از مردم پیش‌از انقلاب به‌طور فصلی روی زمین‌های رزاعی کار می‌کردند و خاطره‌های‌شان هم در همان دوران و کنار زمین‌های‌شان شکل می‌گرفت. اما بعدها که تعداد زمین‌ها کمتر شد و زراعت هم شکل دیگری گرفت مشاغل صنعتی و مدرن در استان گیلان رونق بیشتری پیدا کردند.

خاطرات محلی؛ قصه‌های مردم گیلان از زندگی روزمره

جمع‌بندی

خاطرات محلی مردم گیلان از دل زندگی روزمره آن‌ها بیرون می‌زند و هرچیزی که برای دوستان، خانواده و هرکس دیگری که تعریف می‌کنند ریشه‌ای در زیست منحصربه‌فردشان دارد. شاید باید در تک‌تک چایخانه‌های فومن، رشت، انزلی، خمام و آستارا پای حرف پیر و جوانی که مشغول نوشیدن چای و چاق‌کردن قلیان هستند نشست تا فهمید این مردم از زیست خود چه چیزهایی برای گفتن دارند.

گاهی لازم نیست اصلا حرفی بزنند. همین که در غروبی زیبا وقتی صدای امواج به‌گوش می‌رسد در کافه ساحلی مشغول نوشیدن چای و بازی دبنا هستند می‌توان از چهره‌های‌شان مسیر پنهانی که رفته‌اند را متوجه شد.

من سامان صادقی هستم، نویسنده‌ای که به‌دنبال کشف و روایت رازهای محلی، تجربه‌های اصیل مردمان بومی و ماجراجویی‌های نهفته در دل طبیعت است. در کارهایم سعی دارم زندگی و فرهنگ‌هایی که در سایه باقی مانده‌اند را به تصویر بکشم و قصه‌های ناگفته‌ای را بازگو کنم که در میان کوه‌ها، جنگل‌ها و سواحل کمترشناخته‌شده نهفته‌اند. با الهام از سفرهای محلی و شنیدن روایت‌های قدیمی، داستان‌هایم شما را به دنیایی دعوت می‌کنند که اغلب از دید مسافران مدرن پنهان مانده است.
مسیرهای پیشنهادی برای شما

داستان‌ها و آداب و رسوم زرتشتی‌ های یزد

فرقی نمی‌کند که شهر یزد را با چه عنوان‌هایی بشناسید. آداب و…

22 آبان 1403

بازار تبریز؛ سفری به قلب فرهنگ و تاریخ

نمی‌توان از بازار تبریز صحبت کرد و درباره تاریخ آن کنجکاو نبود.…

11 آبان 1403

چشیدن طعم قیمه نثار؛ دستور پخت و داستان محلی آن

قیمه نثار از غذاهای محلی قزوین محسوب می‌شود و امروز تبدیل به…

دیدگاه کاربران (13 دیدگاه)

  1. مونا رحمانی :

    عالی بود من خودم چند سال پیش از تجربه های مردم محلی تو رشت و انزلی شنیدم که خیلی برام جالب بود. کلی از خاطرات‌ بچگیم زنده شد. حتما بازم از این مطالب بذارین

  2. من خودم از بچگی عاشق کویر و کویرگردی بودم ولی گیلان هم همیشه یه حس خاصی داره. ممنونم

  3. راضیه نوروزی :

    آقا این همون چیزیه که باید درباره گیلان خونده بشه. به جای چیزای کلیشه‌ای و تکراری، داستانای واقعی مردم. دمتون گرم

  4. به‌عنوان یه بومی گیلان واقعا لذت بردم. جای همچین روایت‌هایی خیلی خالی بود. عالی نوشتین. هر چی از قصه‌های قدیمی بیشتر بگین، نسل ما بیشتر می‌فهمه چی رو باید حفظ کنه.

  5. مرسی از این مطالب. انگار توی خیابونا و کوچه‌ پس‌ کوچه‌ های گیلان راه میرم. از زندگی مردم گیلان همیشه چیزی برای یاد گرفتن هست.

  6. میلاد رستمی :

    من که هر بار به اینجا میام، کلی چیز جدید میشنوم. این داستان‌ ها حال آدمو خوب میکنه، مخصوصا اگه آدم مسافر باشه و تجربشو حس کنه. عالی بود، مرسی

  7. خیلی از خوندن این داستان‌ ها لذت بردم. انگار آدم بر می‌ گرده به گذشته‌ ها. اون قسمت از بازارهای محلی عالی بود، واقعا یه حس نوستالژیک داره.

دیدگاه‌تان را بنویسید